- زرین باغ (زَرْری)
دهی از دهستان خزل شهرستان نهاوند است که درسی هزارگزی شمال باختری شهر نهاوند واقع است و 326 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
معنی زرین باغ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(زَرْ ری)
لغت نامه دهخدا
که بال زرین دارد. دارندۀ بال طلائی.
- مرغ زرین بال فلک، خورشید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زرین پر شود
- مرغ زرین بال فلک، خورشید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زرین پر شود
(زَرْ ری)
لغت نامه دهخدا
یکی از بخشهای ده گانه شهرستان ایلام است که در جنوب کبیرکوه واقع است و از 25 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و در حدود 5000 تن سکنه دارد. مرکز بخش پهله و قرای مهم آن میمه، گولاب، بهرام آباد و مشهد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
(زَرْ ری چَ / چِ)
لغت نامه دهخدا
چراغی از طلا. چراغی از زر. چراغی که از طلا ساخته باشند، کنایه از شعاع خورشید:
دگر روز چون خور برآمد ز راغ
نهاد از بر چرخ زرین چراغ.
فردوسی.
همه کوه گلشن همه دشت باغ
جهان چشم روشن به زرین چراغ.
نظامی.
رجوع به زرین و دیگر ترکیبهای آن شود
دگر روز چون خور برآمد ز راغ
نهاد از بر چرخ زرین چراغ.
فردوسی.
همه کوه گلشن همه دشت باغ
جهان چشم روشن به زرین چراغ.
نظامی.
رجوع به زرین و دیگر ترکیبهای آن شود
(زَرْ ری قَ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بروانان است که در بخش ترکمان شهرستان میانه و 22 هزارگزی شمال باختری ترکمان واقع است و 935 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
(زَرْ ری)
لغت نامه دهخدا
صراحی و ظرفی از طلا که به صورت گاو سازند. (فرهنگ فارسی معین). صراحی از طلا که به صورت گاو سازند. (ناظم الاطباء) :
ساقی است آهوی سیمین و از آن زرین گاو
خون خرگوش کند آبخور مارانم.
خاقانی.
رجوع به مادۀ بعد شود
ساقی است آهوی سیمین و از آن زرین گاو
خون خرگوش کند آبخور مارانم.
خاقانی.
رجوع به مادۀ بعد شود
(دَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند. واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
از توابع شهرخواست ساری
از توابع دهستان میان دورود ساری، از توابع دهستان میان دورود ساری